در جامعهای زندگی میکنیم که اعتقادی به محدودیت منابع ندارد و مثالهای فراوانی از آن را میبینیم. حال آن که دنیایی که در آن هستیم ظرفیت کمالگرایی ما را ندارد و نمیتوان در آن همهچیز را با هم داشت. معلم ریاضی من در دبیرستان همیشه یک شوخی در جیبش داشت؛ وقتی به او میگفتیم فلان روز امتحان نباشد چون امتحان دیگری داریم میگفت: «اون رو هم بخونید». حکایت جامعهی ما هم همین است.
با مشاهدهی این خبر سهمگین بر آن شدم تا چند مفهوم جالب را به اشتراک بگذارم تا به خاطر بی تفاوتی عذاب نکشم. مدیر گاج همراه بعضی دیگر ذینفعان حوزهی چاپ کتب کمک آموزشی به قم و نزد تعدادی از آیتاللهها میرود و پیش آنها شکوا میکند که چرا تکالیف درسی میخواهد حذف شود؟ اگر مشتاق خواندن جزئیات خبر هستید میتوانید به آن مراجعه کنید و البته ضمنا حرفهای مستند من تنها مستند به این خبر است که شاید بالا و پایین هم داشته باشد. اما چیزهایی اقصی نقاط بدن مرا سوزاند که در رابطه با آنها با شما درد دل خواهم گفت.
در مطلب آزادی جنسی چیزهایی راجع به آزادی گفتم که دقیق ترش را در اینجا میخواهم مطرح کنم. سعی میکنم در اینجا به صورت منظرم آزادی مورد نظرم را بیان کنم.
سلام، اگر مرد و زن یکسان اند پس چرا به هر دو نمیگوییم «زن»؟ یا چرا به هر دو نمیگوییم «مرد» یا «انسان»؟ آیا تفاوتهای مرد و زن به تفاوت قانونگذاری در بارهی آنها هم میانجامد؟ میتوانم بگویم اقلا دلیلی وجود ندارد که قانونگذاری یا سیاستگذاری برای آنها یکسان باشد.
سلام،
پیش خودم فکر میکردم که با شهرنشینی و کمترشدن آشناییهایی که بستر اعتماد زیاد هستند چه کسی ضرر میکنه. میدیدم که آقایون و خانمهای ماخوذ به حیا کمتر با هم در ارتباطند و احتمالا هم رو کمتر میشناند. پس کلا چطور ممکنه به هم علاقهمند بشن و مقدمه ازدواجشون فراهم بشه...
مسئله فرهنگ مسئله پیچیده ای است و بعضی گزاره ها پیرامون فرهنگ برای افراد فرهیخته هم مبهم است چه رسد به انسانهایی که با مسئله فرهنگ دست و پنجه نرم نکرده اند. یکی از این گزاره ها این است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم در حال تاثیرگذاری فرهنگی هستیم. یعنی یا در حال فرهنگسازی آگاهانه ایم یا در حال فرهنگسازی ناخودآگاه. این که چرا اینگونه است و این مطلب در سطح سیاستگذاری چه باید و نباید هایی را موجب می شود را در ادامه مطلب بررسی خواهیم کرد.
مطالب تاریخی پیرامون مرحوم ملا علی کنی بسیار است. اما وجه تمایز ایشان از سایر علمای شیعه که تقریبا هم عصر او بودند، در هم نظر بودن اکثریت روی اسلامی بودن و صالح بودن ایشان است، نه درباری بودن و امثال ذلک.