سلام، برخی از اخبار را می‌شنویم و از کنار آن‌ها می‌گذریم و غبار فراموشی بر آن‌ها می‌نشیند. خوشبختانه به لطف انفجار اطلاعات جلوی انتشار اطلاعات را نمی‌توان گرفت و تنها می‌توان با خبرهای متعدد آن‌ها را به کناری کشاند. در این زمینه می‌توانید به صحبت‌هایی از نوام چامسکی رجوع کنید. در این صحبت‌ها آقای چامسکی در پاسخ به این سوال که چرا مردم خاورمیانه نسبت به آمریکا نفرت دارند می‌گوید پاسخ این سوال سال‌ها قبل توسط اندیش‌کده‌های آمریکایی داده شده‌است. می‌گوید سوالات شما همه قبلا پاسخ داده شده‌است. می‌گوید پاسخ آن است که طبق تحقیقات سال‌ها پیش مردم خاور میانه از غرب متنفرند چون فکر می‌کنند که منابعشان توسط غربیان غارت شده‌است و پاسخ اندیشکده‌ها نسبت به این موضوع آن است که این یک واقعیت است. غرب نمی‌تواند واقعیت غارت منابع خاور میانه را بپوشاند.

در صحبت‌های چامسکی در یک قاب دو طرف یک سکه را می‌بینید. یکی این که واقعیت غارت خاور میانه قابل پنهان‌سازی نبوده است و از طرف دیگر این‌که چطور تحقیقات رسمی اندیشکده‌ای در آمریکا که به صورت عمومی منتشر می‌شود در انفجار اخبار به گوشه‌ای می‌رود و دیده نمی‌شود.

در این مقاله واقعیت‌هایی را که به صورت عمومی مطرح هستند مانند پازلی کنار هم خواهم آورد تا واقعیت غیر قابل پنهان‌سازی‌ای در مورد خصوصی‌سازی را بهتر ببینیم.

پرده‌ی اول - ابراهیم دلاک

در یکی از شب‌های دانشجویی برای اصلاح سر پیش یکی از سلمان‌های ترک نزدیک محل سکونتم رفتم.البته اطلاعات جسته‌گریخته‌ای گرفتم. او، هم از نظریه ناتمامی تخت جمشید و کاذب بودن امپراطوری هخامنشی گفت و هم از داستان مهاجرت پدرش به تهران. از رضاخان می‌نالید که باعث مهاجرت پدرش از آذربایجان به تهران شده‌است. پرده‌ی اول داستان همین‌جاست. خواستگاه تمرکز کنونی در سیاست را می‌توان حکومت رضاخان دانست که نظام بخشی را در ایران ایجاد کرد. برای مطالعه‌ی بیشتر پیرامون عوامل تمرکزگرایی در تهران می‌توانید به این مقاله مراجعه کنید.

پرده‌ی دوم - برخورد انقلاب اسلامی با نهاد‌های متمرکز

پنیاد پهلوی و سازمان‌های امثال آن تنها تغییر نام دادند و به جمهوری اسلامی منتقل شدند. جمهوری اسلامی علاوه بر حفظ نهاد تمرکرگرای بنیاد پهلوی افتخار ایجاد نهادی جدید به عنوان ستاد اجرایی فرمان امام را نیز دارد که اخیرا غرغر اهالی اقتصاد نسبت به این نهاد‌ها را می‌شنویم.

قطعه‌ی سوم - سر زبان آوردن اصل ۴۴

رهبری انقلاب دراواخر دولت خاتمی اقدام به تاکید بر اصل خاک‌خور ۴۴ قانون اساسی می‌کند و طی نامه‌ای سیاست‌های کلی مرتبط با این اصل را ابلاغ می‌کند. برای مطالعه‌ی این نامه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

قطعه‌ی چهارم - ابلاغ بند جیم سیاست‌های کلی اصل ۴۴

تقریبا یک سال بعد تکلیف چگونگی انجام خصوصی‌سازی هم توسط رهبری تعیین می‌شود. برای خواندن جزئیات این ابلاغیه به اینجا مراجعه کنید. بعد از یک‌سال تلاش مازاد بر آن‌چه برای بقیه‌ی این سیاست‌ها انجام شده‌بود جای توجه به شرکت‌های میانی و خصولتی در این ابلاغیه کاملا خالی است.

قطعه‌ی پنجم - پس خصوصی‌سازی ما چه شد

بعد از یک سال از ریاست جمهوری احمدی‌نژاد رهبری باز بر سیاست‌های کلی اصل چهل و چهار تاکید می‌کند و می‌خواهد که انجام شود. برای مشاهده‌ی متن بیانات ایشان می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

قطعه‌ی ششم - خصوصی‌سازی مخابرات

دنبال مقاله‌هایی گشتم که خلاصه با زیر و بم خصوصی‌سازی مخابرات آشنا شوید. مقاله‌ای نسبتا جامع در اینجا پیدا کردم که برای کسانی که مته به خشخاص جزئیات می‌گذارند حتما مفید است. اضافه بر این مقاله جامع باید بدانید دعوای فسخ واگذاری بلوک مدیریتی سهام مخابرات به ابقای این واگذاری انجامید که جزئیات آن را می‌توانید در اینجا ببینید. خلاصه‌ی ماجرای خصوصی سازی مخابرات به شرح زیر است:

  • اقدام به خصوصی‌سازی مخابرات توسط دولت به عنوان یکی از بزرگترین بیزینس‌های قابل خصوصی‌سازی،
  • شرکت واقعا خصوصی پیشگامان کویر یزد با قیمت غالب در مزایده شرکت می‌کند،
  • این شرکت تحت فشار از مزایده خارج می‌شود و سهام مدیریتی مخابرات به یک کنسرسیوم که بخش قابل توجهی از مالکیت آن حاکمیتی و بخش بزرگ دیگر آن متعلق به تعاونی بازنشستگان سپاه است واگذار می‌شود،
  • توجیهی که برای این اقدام ارائه می‌شود آن است که مخابرات به عنوان نهادی که برای امنیت مهم است قابل واگذاری به پیشگامان کویر یزد نبود،
  • معامله در قیمتی که به اندازه‌ی قابل توجهی کمتر از برآورد‌هاست به حالت بزخری انجام می‌شود،
  • در سال ۹۵ هم که سازمان خصوصی سازی ادعای فسخ این معامله را می‌کند بعد از برگزاری داوری این معامله ابقا می‌شود.

قطعه‌ی هفتم - در نمایشگاه کار قدم می‌زنم

غرفه‌ی مجللی برپاست. خود را بزرگترین هلدینگ ICT ایران معرفی می‌کند. مرحبا نامش چیست؟ توسعه‌ی اعتماد مبین؟ مرحبا. با خریدن سهام مدیریتی مخابرات با حدود یک‌چهارم تا یک‌سوم برآورد قیمت چه وضعی که برای خودتان به هم نزده‌اید.

قطعه‌ی هشتم - آب از آب تکان نخورده‌است و ما به خصوصی‌سازی امیدواریم

در جست‌وجوی واکنش رهبری به این افتضاح در خصوصی‌سازی مخابرات به دو دیدار رسیدم که یکی با دانشجویان در سال ۹۸ بود و یکی با اعضای اتاق بازرگانی ایران در سال ۹۰. در دیدار با اعضای اتاق بازرگانی در سال ۹۰ که هنوز کفن مخابرات خشک نشده‌است انگار آب از آب تکان نخورده‌است. رهبری به خصوصی‌سازی امیدوارند. برای مشاهده‌ی منبع این دیدار می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. در دیدار با دانشجویان در سال ۹۸ هم که دانشجوی عدالت‌خواهمان اصلا سمت مخابرات نمی‌رود. برای دیدن بیانات این دانشجو می‌توانید به اینجا مراجعه کنید. پاسخ رهبری به این جوان منتقد هم آن است که:

یک مطلبِ دیگر اینکه یکی از دوستان گفتند «جلوی خصوصی‌سازی گرفته بشود». البتّه خطاهای بزرگی در زمینه‌ی خصوصی‌سازی انجام گرفته که این برادرمان هم به این خطاها اشاره کردند و بنده هم مکرّر تذکّراتی داده‌ام که بعضی جاها اصلاح شده، بعضی جاها جلوی یک کاری گرفته شده. اشکالاتی در کار خصوصی‌سازی هست منتها اصل خصوصی‌سازی، نیاز مبرم اقتصاد کشور ما است؛ این جزو همان مواردی است که ساختار را -که اوّل وجود نداشت- تکمیل میکند. ما از اصل مربوطه در قانون اساسی استفاده‌ای کردیم، آن استفاده را اعلام کردیم، همه‌ی صاحب‌نظرها از همه جهت تأیید کردند، گفتند چیز خوبی است و واقعاً هم چیز خوبی است، جلویش را نباید گرفت، منتها در عمل، مثل خیلی از کارهای دیگر اشکالاتی وجود دارد و خطاهایی انجام گرفته، بی‌توجّهی‌هایی شده؛ شاید در این زمینه لغزشهایی صورت گرفته، باید جلوی لغزشها را گرفت. آنچه وظیفه‌ی ما است، این است که جلوی لغزشها را بگیریم.

برای مشاهده‌ی کل بیانات رهبری در این دیدار دانشجویی می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

قطعه‌ی نهم - جلوی نفوذ را باید گرفت

کلید‌واژه‌ی نفوذ توسط رهبری برای مقابله با دست‌های نا‌اهل در اقتصاد در حال رشد ICT  مطرح می‌شود. مبادا سرمایه‌ی خارجی قدرت این بازار را به دست گیرد. به جای دست‌های خارجی، کسی اهلیت دارد؟ بنیاد برکت و نهاد‌های حاکمیتی. برای مشاهده‌ی تکرار کلمه‌ی نفوذ در بیانات ایشان می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

قطعه‌ی دهم - گام دوم انقلاب اسلامی

در بیانیه‌ی گام دوم انقلاب اسلامی دخالت اقتصادی حاکمیت از اتهام ایجاد مشکلات اقتصادی تبرئه می‌شود و دولت می‌ماند و حوضش. حاکمیت فقط هزینه‌ی نابهینه دارد و الا باید دستش تا مرفق در اقتصاد باشد. مشکل آن است که اقتصاد دولتی است. سخنی از دست‌های اقتصادی متمرکز بنیاد مستضعفین و بنیاد برکت و ستاد اجرایی فرمان امام نمی‌شود:

  مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.

همه‌ی قطعات در یک قاب

چیزی که از این شواهد مفصل بر می‌آید آن است که اتفاقا استراتژی حاکمیت بر تمرکز‌زایی است و یک احتمال دیگر هم وجود دارد که مسئولین ارتباط تمرکزگرایی و فساد را نمی‌شناسند که بی‌باکانه به افزایش تمرکز ساختی ایران می‌پردازند. شاید هم برای این که «حفظ نظام از اوجب واجبات است» تمرکزگرایی لازم است. بالاخره یک سازمان خصوصی مثل پیشگامان کویر یزد اهلیت تصاحب سهام مدیریتی مخابرات ندارد. و السلام علی من التبع الهدی