از دل نرود هر آنکه از دیده برفت / مانده به دلم همچو ایمیلان درفت
CC شدم و به سمت دیگر رفتی / غافل شدهبودم ز حقوقی نفتی
گشتی به سرم نقطهی مرجع زان رو / دیگر نرود ز سر به دل یک مهرو
گاهی ز رقیب در خیالم نالم / گاهی زخیال فارغ از احوالم
از دل برود هر آن که از دیده برفت / لکن چه کنم خیالش از دیده نرفت
لابد که پرستیژ ندارد سحرت / سحر از سر من نشد ز شب تا سحرت
حتی نروی ز دیدهام تا بروی / از دل که عجیب سمت او میگروی
خامش شو غریب بندهاتی ور نه / شد آب رخت ز سطح ظرفش سر نه؟