در علیتی که معمولا در برهانهای الهی مطرح میشود چیزی وجود دارد که غیر شهودی، مخالف مشاهدات و معارض با اختیار انسان است. در این نوشته با نگاهی جانبی به مشاهدات و مدلهای ریاضی مفهوم علیت معروف را کمی خلاص (ریلکس) میکنیم تا همه راضیتر باشیم. در ادامه این موضوع را با ذکر مثال و رسم شکل توضیح خواهیم داد.
ابتدا بیان میکنیم که علیت معروف چگونه بیان میشود. بیان معروف علیت به این صورت است که برخی اشیا معلول اشیای دیگری هستند که در این صورت وجودشان حاصل وجود علتشان است. در این بیان از علیت وجود معلول در صورتی که علتش متناسبش نباشد ممکن نیست. تا اینجا همه چیز خوب است. اما چیزی که چشمهای مرا گرد میکند این ادعا است که عدم بروز معلول در عین بروز علت هم ممکن نیست؛ با این مثال که اگر آتش باشد سوختنهم هست. یعنی صرف وجود علت معلول را نتیجه میدهد.
اما به نظر من علیتی که ما از مشاهداتمان میفهمیم گزارهی دوم را ندارد. یعنی وجود علت وجود معلول را نتیجه نمیدهد. در واقع در این جهان علتهایی هستند که به صورت غیر قطعی عمل میکنند. مثل ما انسانها که اختیار داریم و افعالمان که مخلوقاتمان هستند را انتخاب میکنیم و علیرغم این که قبل از این که عملی را انجام دهیم وجود داشتهایم تنها وقتی که میخواهیم، آن معلول از ما صادر میشود. این چنین است افعال خداوند باریتعالی که سیر نظر/ارادهی او از حالات مختلف منجر به تغییر مخلوقات و ایجاد انتزاع زمان در ذهن ما میشود.
سامانههای غیر قطعی و موجودات مختار در این دنیا شاهدی بر این نگاه به علیت هستند. این دید به علیت تناقض ثبات خالق در عین تغییر مخلوق را نیز حل میکند. اما از طرفی گزارهی علیت به شکل معروف و ریلکسنشدهی آن بسیار گزارهی قویای است و میخواهم بگویم دیدی که گذشت گذارهی ضعیفتری است. در شکل زیر روشن است که با این دید جدید در علیت رابطهی بین اشیا و معلولهایشان را با رابطه مدل کردهایم که یک مفهوم ریاضی عامتر نسبت به تابع است. در نگاه عرفی به علیت رابطهی علل و معلولهایشان با تابع مدل میشود که معنای قطعیت را میرساند.
دقت داشته باشید که مدل جدید به این معنی نیست که هیچ علتی قطعی نیست و عللی قطعی نیز در دنیا وجود دارند. بله در دنیای فیزیک و در سطح مناسبی از تجرید قطعیت وجود دارد و قابل بیان است - البته با صرف نظر از آیاتی مثل آیاتی که خداوند در آن میگوید اگر بخواهد ما را از بین میبرد و خلقی جدید میآورد.
همان طور که در شکل هم مثالش هست برخی علتها همچنان با مدل عمومیتر جدید میتوانند قطعی باشند. در واقع برای اثبات مدل جدید کار کمتری باید انجام دهیم و فقط باید ثابت کنیم که معلول نمیتواند بدون علتش باشد و دیگر لازم نیست این را با شواهدی اثبات کنیم که علت هم نمیتواند بعد از بروز معلول نباشد.
یک نکته بدون بررسی میماند که آیا یک معلول خاص میتواند از چند معلول بالقوه ناشی شود؟ این چیزی است که در آینده به آن خواهم پرداخت و فعلا نظری راجع به آن ندارم ولی به طور سربسته با فرض این که یک چیز ممکن است معلول چند چیز باشد صرف وجود معلول فقط وجود اقلا یکی از علل را نتیجه میدهد و وجود همهی آنها با هم لازم نیست. مثلا اگر فقط سه دزد داشته باشیم و دزدی شود مطمئن خواهیم بود که اقلا یکیشان دست به کار شدهاست اما این به این معنی نیست که دو یا سه تاشان همکاری نکرده باشند یا این که کدامشان این کار را کرده باشد.
از دیگر سوالاتی که ممکن است در آینده مورد بحث باشد آن است که آیا بدن ما معلول ماست؟ کارهای فیزیکی ما معلول ما هستند؟ انشاءالله در مطلبی جدا به مکانیزم رابطهی بین ما و بدن خواهم پرداخت.
و السلام علیکم و رحمت الله