اولا بگویم من قائل به اختیارم و در ادامه به بیان این عقیدهام خواهم پرداخت. مسئله اختیار از دیرباز مورد بحث بوده است. یکی از تنگناهایی که نقلیها نمیتوانند از آن رد شوند مسئله اختیار است. از مواردی که در مسئله اختیار چالش برانگیزند میتوان به موارد زیر اشاره کرد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
- گفته میشود علم خداوند کامل است پس میداند چه کار خواهیم کرد پس اختیار نداریم،
- گفته میشود خداوند ثابت است و از علت ثابت معلول ثابت هم صادر میشود پس اختیار نداریم،
- گفته میشود نه آزادی کامل است که مثلا از تعریف انسان خارج شویم و نه جبر است که هیچ انتخابی نداشته باشیم.
در مورد اول برخی تمثیلی به کار میبرند که به نظر من برای پاسخ به این چالش مردود است. میگویند اگر شما فیلمی را از قبل دیده باشید میدانید آخرش چیست اما به معنی این نیست که شما علت کارهای افراد در این فیلم باشید یا این که این افراد در انجام این کارها اختیار نداشتهاند. این تمثیل کاملا مع الفارغ است چرا که اولا خدا به واقع علت افعال انسانها هست و علم خدا هم از خدا جدا نیست. دیگر این که علم ما نسبت به افعال اختیاری بازیگران در فیلم تنها بعد از انجام این کارها توسط بازیگران رخ میدهد در صورتی که علم خدا نسبت به آینده اشکال شدهاست.
در ادامه به جنگ برخی بدیهینماهای غلط خواهیم رفت و پس از آن مدل خود از اختیار را بیان خواهیم کرد و از آن استفاده خواهیم نمود.
علت مشخص منجر به معلول مشخص میشود.؟
ما در آزمایشگاههای خود دیدهایم که وقتی یک تنظیم خاص از چیزها را کنار هم قرار میدهیم همیشه منجر به نتیجه واحد می دهد. من میخواهم این چیزی که بسیاری از ما بدیهی میپنداریم نادرست است. این گزاره حتی امروز در آزمایشگاههای فیزیک کوانتوم ما برقرار نیست چه رسد به کل هستی. میخواهم بگویم موجودات دو دستهاند. موجودات دارای اراده و موجودات بدون اراده. اگر تعدادی موجود فاقد اراده را تنظیم کنیم به نتیجه واحدی میانجامند اما اگر موجودات دارای اراده را قرار دهیم نمیتوانیم آنها را به صورت قطعی تحلیل کنیم و معلولهای آنها را بدانیم.
به این صورت دیگر مسئله ثبات خداوند در عین تغیر مخلوقات هم حل میشود. حتی به بیانی میتوان گفت صفت «حی» که برای خداوند مطرح میشود ناظر بر فاعلیت خدا در تغییر است نه در تغییر.
خداوند تمام جزئیات آینده را میداند.؟
خداوند عالم غیب و شهاده یا به فارسی پنهان و آشکار است اما من میخواهم بگویم این به این معنی نیست که خداوند دانای گذشته و آینده است. به نظر من آنچه از گذشته داریم خاطرات و حافظهها و آثارند و آنچه از آینده داریم برنامهها و اهدافاند. تنها زمان حال وجود دارد و واقعی است و اساسا آیندهای وجود ندارد که خدا آن را بداند. خداوند عالم بر تمام موجودات است؛ حال آنکه جزئیات آینده اصلا موجود نیست. قبل از این که چیزی معلوم باشد باید موجود باشد. بد نیست برای آشنایی بیشتر با بیان زمان اینجا را هم مطالعه فرمایید.
نتیجه
از گزینههایی که مطرح کردیم تنها گزینه سوم است که با شهود ما سازگار است. پس خداوند حدودی برای ما اختیار میکند و ما هم در آن حدود اعمال خود را اختیار میکنیم. به این صورت خداوند میتواند مواردی را در آینده جزئی و قطعی سازد.
پینوشت 15 مارس 2022
فهمیدم که برای این بیان از علیت حتی یک اسم وجود داره به نام «Counter Factual Causality»
ر. ک. Jung C, Ahad A, Jeon Y, Kwon Y. SWARMFLAWFINDER: Discovering and Exploiting Logic Flaws of Swarm Algorithms.