تقوا محل جمع چندین مفهوم بسیار مهم است که به نظرم توجه به آن‌ها و بازنگری در آن‌ها بسیار راه‌گشا خواهد بود. نتیجه‌ی درک درست تقوا موارد زیر است که اگر این موارد ارزشش را دارند وقتتان را برای خواندن ادامه‌ی این مطلب سرمایه‌گذاری کنید:

  • بهره‌وری بهتر شخصی و سازمانی (اجتماعی)،
  • برآورد خوشبختی در عین کمبودها و نقص‌های محیطی،
  • تعادل و خوشبختی اجتماعی،
  • درک بهتر عقیده‌ای از مفهوم نبوت و عصمت،
  • یافتن یک معیار قابل فهم برای ارزشمندی انسان.

یک کلام هم از ویکی‌ها

ویکی شیعه:

تقوا، اصطلاحی اخلاقی به معنای خویشتن‌داری در اطاعت از دستورات الهی و دوری از گناهان است. قرآن تقوا را شرط نجات از آتش جهنم و قبولی اعمال دانسته که موجب نزول برکات بر شخص و رهایی او از گرفتاری‌ها در دنیا می‌شود. تکرار پُرشمار این واژه در قرآن و روایات از جایگاه بالای آن حکایت می‌کند.

ویکی فقه:

پرهیز از گناه را تقوا گویند.

ویکی پدیا wink (Piety):

In spiritual terminology, piety is a virtue which may include religious devotion, spirituality, or a mixture of both. A common element in most conceptions of piety is humility.

در ادبیات روحانیت، تقوا یک فضیلت است که می‌تواند شامل پاکبازی دینی، احوالات روحانی یا آمیخته‌ای از هر دو باشد. یک عنصر مشترک در قرائت‌های مختلف از مفهوم تقوا، خشوع است.

ویکی‌ پدیا (Self-control):

Self-control, an aspect of inhibitory control, is the ability to regulate one's emotions, thoughts, and behavior in the face of temptations and impulses. As an executive function, self-control is a cognitive process that is necessary for regulating one's behavior in order to achieve specific goals.

کنترل نفس،‌ نوعی کنترل بازدارنده است، توانایی آن است که یک نفر احساساتش، افکارش و رفتارش را در مقابل وسوسه‌ها و هیجانات تنظیم کند. به عنوان یک کارکرد اجرایی، کنترل نفس یک فرایند شناختی است که برای تنظیم رفتار فردی برای نیل به اهداف خاص ضروری است.

با توجه به جامعیت اسلام و قرائن، به نظر من مفهوم تقوا در اسلام بسیار نزدیک به مورد آخر است که بسیار گره‌خورده با کنترل اختیار انسانی است.

معنای مورد نظر نگارنده از تقوا

حجت الاسلام قرائتی یک بیان جالب از تقوا ارائه می‌کند که قیاس آن با ترمز است. تقوا به معنی ترمز است. این که انسان به عنوان یک موجود متحرک بتواند جلوی خودش را بگیرد. تقوا در واقع میزانی از کنترل است که انسان روی خودش دارد. هر مقدار که انسان قابلیت تصمیم و کنترل رفتار خودش را داشته باشد باتقواتر گفته می‌شود.

برعکس هر مقداری که انسان به صورت اتوپایلوت کار کند و هر طوری که احساسات و هیجاناتش امر می‌کنند عمل کند بی‌تقواتر است. انسانی که تقوا ندارد عملا اختیارش بروزی ندارد و رفتارش تابع امیال و هیجاناتش است. اگر با من همدل باشید که اختیار یکی از ویژگی‌های مشخصه‌ی انسان است انسان بی‌تقوا عملا انسانیتش بروز نکرده است. از این جهت است که تقوا یگانه معیار ارزش انسان است. یعنی انسان ارزشمند است، اگر و فقط اگر تقوا داشته باشد.

تقوا از منظر تکامل

اگر به دید تکاملی به مسئله‌ی تقوا نگاه کنیم در می‌یابیم که انسان در مختصاتی از تاریخ تکاملی خود واقع شده است که با تعارض‌های درونی روبروست. انسان حامل ویژگی همدردی با همنوعان خود است و همزمان حامل خودخواهی است. در ساحاتی فردگرا و در ساحاتی جمع‌گراست. گاهی به دنبال تایید جمع است و دستگاه شناخت حاصل از تکامل خود را نادیده می‌گیرد. از این جهت است که انسان در دورانی که زندگی می‌کند خالق یا کاشف مفاهیم خیر و شر در تقابل با یکدیگر است. این گونه است که تقوا می‌تواند برای فرد یا جوامع ارزشمند باشد. جوامعی که می‌توانند پیگیر فاهمه‌ی خود باشند رشد می‌کنند. افرادی که می‌توانند امیال را قربانی فاهمه کنند تا به اهداف مشخصی برسند برتری می‌یابند.

مردمی که به حقوق پایه‌ی عمومی نه می‌گویند می‌توانند از اقتصادی متعادل برخوردار باشند.

تقوا از منظر عقاید

تقوا در صورتی که به عنوان تنها اصل عملی لحاظ شود و یگانه معیار کرامت انسانی باشد دیگر جایی برای ضرورت نبوت یا عصمت نمی‌ماند. تقوا با توجه به تعریف ما یعنی میزانی که افراد با توجه به دانش و فهمشان می‌توانند امیال و هیجاناتشان را قربانی کنند و با اختیار یا اراده‌ی آزاد خود مطابق فهمشان عمل کنند نیازی به مفهوم نبوت یا حتی شریعت ندارد. اگر ارزشمندی انسان تنها همین تقوا باشد در آن صورت نبوت ضرورتی نخواهد داشت و کسانی که بدون نبوت مطابق خوبی‌ها و بدی‌هایی که عقلشان به آن‌ها می‌گوید عمل کنند ارزشمند و سعادتمند خواهند بود.

تقوا با هر مقدار از خطا در دریافت مفاهیم شریعت می‌تواند نمایانگر ارزشمندی انسان باشد و انسان برای ارزشمندی و سعادت نیاز به یک کانال بدون خطا از شریعت مثل عصمت نخواهد داشت.

تقوا در قرآن

می‌توانم حرف‌هایم را با آیاتی از قرآن هم تضمین کنم. این که تقوا یگانه معیار ارزش انسان است به صراحت در قرآن گفته شده است که «ان اکرمکم عند الله اتقیکم».

این که تقوای اجتماعی لازمه‌ی نیل به جامعه‌ی متعادل و متعالی است در قرآن به صراحت بیان شده است که «و لو ان اهل القرا آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض».

جمع‌بندی

تقوا در ساحت فردی، در ساحت اجتماعی و از منظر اخلاق کانتی نیز در طی قسمت‌های بالا بیان شد. کانت مفهومی از اخلاق را بیان می‌کند که اراده‌ی آزاد و عمل مطابق با فاهمه از ارکان آن هستند.

نگاه تقوامحور می‌تواند زندگی ما را متحول کند. در مدیریت به ما کمک می‌کند که درستی تصمیماتمان را با توجه به دانش زمان تصمیمان بسنجیم. این نگاه در زندگی روز به روز ما می‌تواند تاثیرگذار باشد. ما با تقوا محوری ممکن است به نتیجه‌ای پیرامون مهاجرت از کشور برسیم که با معیارهای دیگر نمی‌رسیم.

و السلام علی من التبع الهدی